🔶روز ۹ ربیع الاول و چالش های مربوط به آن (بخش ۱)🔶
✍به قلم: ماهر فرحانی صیمری
بسم الله الرحمن الرحیم.
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین.
چند سالیست در فضاهای مجازی بحث عید گرفتن روز ۹ ربیع الاول به عنوان کشته شدن خلیفه ثانی (عمر بن الخطاب) مورد چالش ، تضارب آراء و بعضاً اهانت به یکدیگر واقع شده است.
با توجه به سوالات مکرر از این حقیر لازم دیدم به چند نکته ای در این راستا اشاره کنم.
🔻نكته اول): برخی از افراد طبق آنچه از افاضات آنها به ما رسید جشن گرفتن و عید دانستن روز ۹ ربیع الاول را مبتنی بر سه دروغ دانستند و به زعم خودشان قضیه را از بیخ و بُن زدند!!!
حال به چرایی دروغ پنداری این بزرگواران نگاهی گذرا میندازیم و بعد مفصلاً به بیان ادله رد این موضوع میپردازیم.
🔹اینگونه بیان کردند که:
❌دروغ اول❌:
این است که: خلیفه دوم در روز ۹ ربیع الاول کشته شده است.
چرا که بهنگام مراجعه به تاریخ از شیخ مفید و سید بن طاووس و شیخ طوسی گرفته تا ابن کثیر و ابن اثیر و طبری همه میگویند:
《عمر بن خطاب در ۲۶ یا ۲۷ یا ۲۸ ماه ذی الحجه به قتل رسیده است》.
و در واقع روز ۹ ربیع الاول روز هلاک عمر بن سعد است.
❌دروغ دوم❌:
اینکه ابو لولو فیروز کاشانی شخصی مسلمان و شیعه بوده و بنابر عقیده خلیفه دوم را به قتل رسانده است.
چرا که به شهادت مورخین ابو لولو برده ای یهودی الاصل بوده و بدلیل کشته شدن برادرش در جنگ های خلیفه دوم ، او را کشت.
در واقع کینه ورزی شخصی بوده و ربطی به عقیده محوری او ندارد ضمن اینکه او یهودی الاصل خوانده شده است.
❌دروغ سوم❌:
اینکه به دلیل اینکه این مرد در این روز دل حضرت زهرا (سلام الله علیها) را شاد کرده رفع القلم شده و هر گناهی در این ایام شرعاً مُجاز است.
چرا که این مخالف نص صریح قرآن کریم است.
💠بررسی آنچه گفته شد:
✍🏻: اما در خصوص دروغ پنداری اینکه خلیفه دوم در روز ۹ ربیع الاول کشته شده و اینکه به شهادت اقوال مورخین چه شیعه و چه سنی در ماه ۲۶ یا ۲۷ یا ۲۸ ذی الحجه کشته شده است باید عرض کنم که:
🔹اولاً: یک کارشناس و متخصص امور دینی هیچگاه تعبداً و کور کورانه اقوال تاریخی را قبول یا رد نمیکند.
و اساساً مطالعه تاریخ بدون دارا بودن ملکه های فقاهتی و کلامی امری بس ناپسندیده و در بردارنده توالی فاسده فراوانیست.
واینکه شخص با عدم برخورداری از یک احاطه فقهی ، کلامی و روائی نتیجه گیری هایی میکند که جز اظهار جهل خود نتیجه دیگری ندارد.
چرا که با مطالعه تاریخ صرف بدون مراجعه به منابع و قرائن دیگر همچون روایات ائمه اطهار (علیهم السلام) و زیارات وارده از معصومین (علیهم السلام) و همچنین ابیات شعرای معاصر و غیر معاصر و نظرات نسب شناسان از شیوه های یک کارشناس ماهر و محقق خبره و فقیه اندیشمند نیست.
و با پیشگیری این شیوه خیلی از مسلمات و مشهورات تایخی شیعه را باید کنار گذاشت.
🔵بعنوان مثال:
▪الف): اگر به همین تواریخی که شخص گوینده نام برد مراجعه کنیم ذکری از وجود مبارک حضرت رقیه بنت الحسین (سلام الله علیها) نمیبینیم.
آیا این به این معنی است که ما وجود حضرت رقیه بنت الحسین (علیها السلام) را انکار کنیم!؟؟؟
طبعاً خیر ؛ به این دلیل که درست است که مورخین ذکری از وجود مقدس حضرت رقیه بنت الحسین (علیها السلام) نیاورده اند ، اما با مراجعه به روایات وارد شده از آل البیت (علیهم السلام) در خصوص وقایع عاشوراء و همچنین ابیات شعراء و قول نسب شناسان معروف و خبره قرن های ۴ و ۵ وجود مبارک حضرت رقیه بنت الحسین (علیها السلام) را اثبات میکنیم.
این ها سوای إقبال علماء و تایید بزرگان نسبت به قبر مطهر ایشان و زیارت کردن این بانوی سه ساله است که خود میتواند مؤید آن ادله باشد.
《ما در خصوص وجود مبارک حضرت رقیه بنت الحسین (علیها السلام) رساله ای مفصل نوشته ایم و ادله ، اشکالات و جواب های آن ها را آنجا بیان کرده ایم. فراجع》
▪ب): یا مثالی دیگر اگر به همین تواریخ بویژه اولین تاریخ نگاری های واقع شده در صدر تالیف تاریخ مسلمین رجوع کنیم ؛ اینگونه برداشت میکنیم که ایشان اسمی از شمر بن ذی الجوشن (لعنه الله) بعنوان قاتل سید الشهداء (علیه السلام) نمیبرند بلکه افرادی چون سنان بن انس و عمر بن سعد و غیره را نام میبرند.
علی رغم اینکه عقیده اصیل ما این است که قاتل سید الشهداء (علیه السلام) به عنوان مباشر در قتل ؛ شمر بن ذی الجوشن (لعنه الله) است.
و این از تاریخ صرف قابل استفاده نیست بلکه با توجه به زیارتنامه هایی چون زیارت ناحیه مقدسه و زیارت عاشورای معروفه این مطلب ثابت شده است.
بعبارتی دیگر بدلیل وجود قول امام معصوم (علیه السلام) در این خصوص اگر تمامی مورخین چه شیعه و چه سنی اجماع کنند که قاتل سید الشهداء (علیه السلام) غیر از شمر ملعون بوده این اجماع پشیزی ارزش نخواهد داشت.
📌: نسبت به بحث روز ۹ ربیع الاول نیز همین ضوابط قابل تطبیق است چرا که در روایات آنچه که ما را از این اقوال تاریخی بی نیاز کند به مقدار کفایت وجود دارد که به بیان آنها خواهیم پرداخت. ان شاء الله تعالی.
🔻نكته دوم): و آنچه در این راستا اهمیت بیشتری دارد اثبات کشته شدن خلیفه دوم در روز ۹ ربیع الاول یا در ماه ربیع الاول که در بردارنده ردیه ایست بر کلام شخص گوینده ای که این نظر را دروغ پنداشت.
بنده بلطف خداوند منان و استعانت از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) ادله را بیان میکنم؛ فمن شاء فلیؤمن ومن شاء فليكفر. والله وليّ الهداية.
۱⃣): ابتدا باید دانست که این نظر یعنی کشته شدن خلیفه دوم در زمان ابن ادریس حلّی (رحمه الله) یک نظر متداول و معروفی بوده است.
که در این خصوص علامه مولی محمد باقر مجلسی (رحمه الله) اینگونه میفرمایند: 《مشهور بین شیعه در بلاد و تمامی نقاط در زمان ما این است که کشته شدن خلیفه دوم در ربیع الاول واقع شده است》 .
(بحار الانوار : ۳۱ : ۱۱۹ و ۱۲۰)
ولی جناب ابن ادریس چنین قولی را انکار کرده و علامه کفعمی نیز از ایشان تبعیت کرده است.
ولی با محاسبه ای که در پیش روی شما قرار خواهیم داد متوجه میشوید که قول اصح و نظر دقیق تر این است که خلیفه دوم در ماه ربیع الاول به قتل رسیده است نه ماه ذی الحجه.
📚 : بدان که بشهادت مورخین عمر بن الخطاب زمام خلافت را در ۲۲ جمادی الآخره سال ۱۳ هجری بدست گرفت.
+
جناب یعقوبی و غیر ایشان تصریح کرده اند که مدت زمان خلافت عمر بن الخطاب ۱۰ سال و ۸ ماه بوده است. و این یعنی:
=
وفات عمر بن الخطاب بعد از گذشت ۲ ماه از ماه ذی الحجه یعنی ماه ربیع الاول واقع شده است.
۲⃣): جناب ابن العماد و یافعی از مورخین اینگونه نوشته اند که: مدت خلافت عمر بن الخطاب ۱۰ سال و ۷ ماه و ۵ شب بوده است.
⬅بنابراین: اگر آنچه که گفتند را + با آنچه که در خصوص روز وفات ابوبکر بعد از گذشت دو سال نیم بعد از شهادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و علی آله) ، مقارنه کنیم؛ نتیجه این گونه خواهد شد که = اگر پیامبر (صلی الله علیه وعلی آله) در آخر ماه صفر بشهادت رسیده باشند و خلافت ابوبکر آن زمان شروع شده باشد و همچنین دو سال و ۶ ماه بطوب انجامیده باشد این بدین معنی خواهد بود که ابوبکر در اواخر ماه شعبان وفات کرد و خلافت عمر بن الخطاب آن هنگام شروع شد که -طبق آنچه در کتب مطول تاریخی گفته شده- بمدت ۱۰ سال و ۶ ماه و چند روز طول کشید و در اواخر ماه صفر یا اوائل ماه ربیع الاول به پایان رسید.
✔: لازم به ذکر است که اضافات و کاستی های ناچیز روزها را معمولاً در تاریخ معتبر نمیدانند.
بهر حال؛
مسعودی چنین مینویسد که: خلافت عمر بن الخطاب ۱۰ سال و ۶ ماه و ۱۸ روز طول کشید.
ابن اسحاق میگوید: ۱۰ سال و ۶ ماه و ۵ شب طول کشید.
ابو الفداء میگوید: ۱۰ سال و ۶ ماه و ۸ روز طول کشید.
🔘و همه اینها قرائن و شواهدی ست که دلالت بر کشته شدن خلیفه دوم در ماه ربیع الاول دارد.
🔁به عبارتی دیگر: اگر ما دو سال و نیم (مدت خلافت ابوبکر) را به + ۱۰ سال و ۶ ماه و چند روز -۵ یا ۶ یا ۸ یا ۱۸ یا…- (مدت خلافت عمر بن الخطاب)؛ اضافه کنیم جمع آن میشود = ۱۳ سال و چند روز ؛ پس اگر محاسبه را از زمان شهادت پیامبر (صلی الله علیه وعلی آله) یعنی ۲۸ صفر شروع کنیم نتیجه این محاسبه اینگونه خواهد بود که کشته شدن عمر بن الخطاب در اوائل ماه ربیع الاول بوده است.
۳⃣): طبق آنچه که حاکم نیشابوری به نقل از عبدالله بن عمر نقل کرده است ابوبکر زمام خلافت را بمدت زمان ۲ سال و ۷ ماه بدست داشت و معنای این حرف است این است که زمام داری خلافت عمر در اواخر ماه مبارک رمضان سال ۱۳ هجری بوده که اگر ۱۰ سال و ۶ ماه (مدت خلافت عمر بن الخطاب) را به آن اضافه کنیم = تاریخ کشته شدن او در اخر ربیع الاول خواهد بود.
۴⃣ ): طبری مورخ شهیر مسلمین چنین مینگارد: مدت خلافت عمر بن الخطاب ۱۰ سال و ۵ ماه و ۲۱ شب بعد از روز وفات ابوبکر در راس ۲۲ سال و ۹ ماه و ۱۳ روز از گذشت هجرت بود.
با توجه به این نظر تاریخی تاریخ کشته شدن خلیفه دوم در ماه ربیع الاول رجحان پیدا میکند.
۵⃣): از ادله دیگری که دال بر کشته شدن خلیفه ثانی در روز ۹ ربیع الاول است روایت احمد بن اسحاق قمی از امام هادی (علیه السلام) میباشد که در واقع این عمده دلیل ما با چشم پوشی از ادله سابقه خواهد بود و به مبنایی که در نکته اول مرقوم کردیم باز میگردد.
‼ممکن است این روایت به جهت ضعف سند مورد پذیرش برخی ها واقع نشود ولی بدان که صرف ضعیف بودن یک خبر موجب سقوط آن از حجیت نمیشود چرا که:
الف): روایتی چون این روایت معمول و مشهور بین علماء قدماء بوده که علمائی چون علامه مجلسی (رحمه الله) و فقهای معاصری چون حضرت آیت الله سید محمد صادق روحانی (حفظه الله) و مورخ و بحاثه فرزانه ای چون علامه سید جعفر مرتضی عاملی (رحمه الله) و غیر ایشان این روایت را معتبر دانسته اند و به آن عمل کرده اند.
که طبق مبنای مشهور 《عمل اصحاب موجب جبر ضعف سند خبر》 خواهد بود و تفصیل این مبنی در جای خود مورد بحث و بررسی واقع شده است.
و ما ضمن تدریس حلقه ثانیه شهید سید محمد باقر صدر (رحمه الله) نکات لازم در راستای این مبنی را بیان کرده ایم.
ب): روایتی به چنین تفصیل و الفاظی را به این سادگی نمیتوان رها کرد و آن را از اعتبار و حجیت ساقط کرد و این شیوه شیوه کسی که داعیه خبره بودن در علم روایت و درایت را دارد ، نیست.
ج): روایت مذکور مویدات و اخبار موافقی دارد که با توجه به وجود آنها این خبر قوت و اعتبار پیدا میکند من جمله آن اخبار روایتی ست که صاحبان کتبی چون:
📘: مشارق انوار الیقین تالیف برسی.
و
📘: سفینة البحار شيخ عباس قمی و مرحوم آیت الله بهجت بنقل از بحار.
و
📘: مدینة المعاجز بنقل از إرشاد القلوب ديلمى.
و
📘: بحار الأنوار.
و
📘: مستدرك سفينة البحار.
و
📘: الهداية الكبرى تالیف خصیبی.
و
📘: مجمع النورین تالیف مرندی.
و
📘: حلیة الأبرار.
《جلد و صفحه هر كدام موجود است و بسبب اختصار حد الامکانی از ذکر آنها پرهیز کردیم》
این روایت را نقل کرده اند که امیر المومنین (علیه السلام) چنین به عمر بن الخطاب ، خطاب کردند:
《إني أراك في الدنيا قتيلاً، بجراحة من عبد أم معمر، تحكم عليه جوراً، فيقتلك توفيقاً》.
ترجمه :
و من میبینم که تو به قتل میمیری آنهم بسبب جراحتی ست که برده ای یا سالخورده ایست که به ظلم بر او حکم میکنی پس به کشتن تو موفق میگردد.
و این خود یک موید و معضد برای خب احمد بن اسحاق قمی است که از حیث محتوی قرابت خاصی با مضمون آن خبر دارد.
د): علامه مجلسی (رحمه الله) نیز بعد از روایت این خبر (احمد بن اسحاق قمی) چنین میفرمایند: 《این خبر را از دستخط های محمد بن علی بن محمد بن طی (رحمه الله) نقل کردم و طبق آنچه که در کتب تصفح کردیم روایاتی موافق با این خبر پیدا کردیم بنابراین بر آن اعتماد کردیم》.
بدیهی ست شخصیتی چون مرحوم علامه مجلسی (رحمه الله) از جهت احاطه بر اخبار و روایات بی نظیر یا کم نظیر بودند و با توجه به پیشینه روایی خود چنین کلامی گفته اند که ممکن است اخباری در نزد ایشان بوده و ایشان به اعتبار اعتماد بر آنها چنین نظری را داده اند که احتمال دارد آن اخبار بدست ما نرسیده باشد.
پس ادعای اینکه این روایت ۵۰۰ سالی بیش نیست در کتب پیدا شده ، گزافه گویی و پا از گلیم خود فراتر گذاشتنی بیش نیست.
🔖نتیجه گیری کلی:
با توجه به ادله روشن شد که کشته شدن خلیفه دوم در ماه ربیع الاول و با توجه به روایت مذکور در روز ۹ ربیع الاول واقع شده است.
چنانچه مرحوم علامه مجلسی (رضوان الله علیه) در تعلیقه بر کلام سید در اقبال چنین میفرمایند که: 《و از کلام فرزند جلیل القدر نمایان است که تعدادی اخبار دال بر کشته شدن او یعنی عمر بن الخطاب در آن روز وارد شده است. پس؛ بعید شمردن چنین نظری توسط ابن ادریس حساب شده نیست چرا که اعتبار آن روایات بهمراه شهرتی که بین اکثر شیعیان پیشینیان و جایگزینان از آنچه که مورخان مخالف نقل کرده اند کمتر نیست. و احتمال دارد که آن تاریخ را عمداً تغییر دادند تا امر را بر شیعیان مشتبه کنند》.
(بحار الأنوار : ۳۱ : ۱۳۲ )
این مختصر جوابیه ای بود که در خصوص ادعای دروغ اول شمردن بحث جشن گرفتن روز ۹ ربیع الاول بیان شد تا حقیقت بر تشنگان و طالبان آن روشن گردد.
🔅《حفظاً للامانة برخی ادله برگرفته از کتاب الصحیح من سیرة الإمام علي بن أبي طالب (عليه السلام تأليف محقق ارجمند سيد جعفر مرتضى العاملى (رحمه الله) ميباشد》
اما در خصوص دو ادعای دیگر جوابیه ای خواهیم نوشت. ان شاء الله تعالی. والله المستعان.
✍: المفتقر إلى رحمة ربّه:
مَاْهِرٌ الْفَرْحَاْنِيُّ الْصَيْمَرِيُّ
١١/ربيع المولود/١٤٤١
قُمِ الْمُقَدَّسَةَ